محیا محیا ، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره
محمدمهدیمحمدمهدی، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

من و آرزوهایم

پاییز...

1392/10/6 19:50
نویسنده : ناهید
263 بازدید
اشتراک گذاری

همه می گویند، فصل  زیبای  پاییز....
اما من...
هیچ گاه فصل پاییز را دوست نداشتم. توان تحمل این همه زردی و سردی را همزمان با هم ندارم. در پاییز از همیشه بیشتر از کلاغ های بیچاره بدم می آید.
 دلم بهار میخواهد، سفره هفت سین، بوی مشک عنبری که هر ساله در خانه مادر با بوی رنگ تازه در هم آمیخته و در تمام خانه می پیچد.
دلم برای سبزه هایی که هر ساله کچل! سبز می شوند تنگ شده. چشمانم شوق دیدن سماق های خوشرنگ را دارد که اگر از دستبردهای دخترم در امان بمانند، کنار سکه های طلایی و سمنو با ما سال را نو کنند.
چقدر منتظر آمدنش هستم. منتظر آن آسمان آبی و نور خوش رنگ خورشید و برگهای سبز کوچک، که با اشتیاق بر سر درختان نمایان شده اند. راستی، چقدر صدای گنجشک ها را دوست دارم...
هرگاه ابرهای تیره و ضخیم آسمان را پر می کنند، دل خوشم به این که پشت این پرده خاکستری خورشید می تابد و آسمان آبی ست....آبی، آبی...
بهار قشنگ،  منتظرت هستم............

 


بهار

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مهدیه.
18 دی 92 16:14
میشه پیغام ها رو تایید کنی لااقل بفهمم اومده یا نه! سر بزن خوشحال می شم
mahdie
18 بهمن 92 19:40
سلام بانو. نگران نباش عزیزم چیز خاصی نیست انشالله. شرمنده که گوشی مشکل داشت نتونستم اس بدم. بای بوس
مهدیه
4 اسفند 92 16:09
بانو به روز کن
مهدیه
14 اسفند 92 19:10
بیات نشی!!! بابا به روز کن دیگه.
ناهید
پاسخ
سلام مهدیه جون تازه از سقر برگشتم مخم راه بیفته چشم